.comment-link {margin-left:.6em;}

می توانست اینگونه باشد
حتا اگر که گه می شد بعدش
چقدر خوب می بود
بوی بغل تو می بود
و شورت تو آن گوشه
می بود

خوشگل ِ من
تنها من برای تو خنیا می گرم که تو برای من دور می خندی و دوستم نداری که چانه چانه لبخند خنده دار خودت را برای نهار جوجه ها ببری که بعد از 21 روز آمده اند حماقت را جیک جیک نوک بزنند از من ِ گذشته ی نشسته.

یک روز یکی تنها قورباغه ای که در جهان بود قلیچ زیر پایش ترکاند





فلیچ
قلیچ
قی لیچ
قیلیچ
قلیچ
ق ل ی چ
لیچق

این خیار خوش مزه را میبینی.
یک روز توی کونت فورو می کنمش.
و نباید گریه کنی.
تصورش را بکن جه حالی =))

دلم می خواهد خنده بزنم اما زهر ِ بیشتر را نمی توانم تحمل کنم. پس شرط می کنم حرف نزنم. زیاد حرف نزنم. اگر شد زیادی حرف نزنم. کاش خفه می شدم. نمی تئانم صدایم را تحمل کنم. خفه شو، فتحه، میم.

خدا بزرگه، درس میشه

دیر روانه ی زیر خوابی خود را به خیال تو در گرداب پیچیده دور راه آب حمام کردم
مو های زده شده ی آن پایین هام
دیگر نرویید

ری را! ری را!
آواز های آدمیان را یک سر، من دارم از بر

خیابان ها پر است از باکره و بی پرده
و من چقدر آزادم

به پیروی امر شما، من اینجا نشسته، و به شما فکر نمی کنم.