.comment-link {margin-left:.6em;}

وقتی نگاه می کنم قشنگ پستان هات را می بینم که ایستاده اند
و تو را برهنه ایستاده ای تر که برجسته تر می کنند
اما
خجسته تو خسته تری خاموش تا مثل برف
باشی

لب بام من خیس و خونین
رو حلبی ها ی زنگ زده ی مثل مو های یک پری دریایی
ناودان من
قرمز و غروب
ولو شدی در بغل سفالی من

غروب شدی
گرفته اشک شدی چشمه شدی جوب شدی
خوب تر بودی
خوب شدی

سرم درد می کند
اوقاتی که تابستان نیمه تاریک می شود تا سرم درد می کند
سرم درد می کند
اوقاتی که شنیده می کند از فکر تا به دور دست هایی که تنبک می زند لب های صورتی برف تا سرم درد می کند
سرم درد می کند
اوقاتی که سوزش پیشانی ام از نزدیکی در من گونه ی مهاجرت صدای تندر به دور دست تا سرم درد می کند
سرم درد می کند

سیگار روی میزه
آفتاب تو آسمون
تو توی یه دنیای دیگه
من توی خونمون

تمام می شوم
دارم
برای تو
تمام
دارم
می شوم

خج خج قیج قیج
صدای پستان هاش
توی تنم عقربی خودش را نیش
تویم را