.comment-link {margin-left:.6em;}

شنبه، 27 مرداد 1386

وقتی نگاه می کنم قشنگ پستان هات را می بینم که ایستاده اند
و تو را برهنه ایستاده ای تر که برجسته تر می کنند
اما
خجسته تو خسته تری خاموش تا مثل برف
باشی

لب بام من خیس و خونین
رو حلبی ها ی زنگ زده ی مثل مو های یک پری دریایی
ناودان من
قرمز و غروب
ولو شدی در بغل سفالی من

غروب شدی
گرفته اشک شدی چشمه شدی جوب شدی
خوب تر بودی
خوب شدی

چهار شنبه، 17 مرداد 1386

سرم درد می کند
اوقاتی که تابستان نیمه تاریک می شود تا سرم درد می کند
سرم درد می کند
اوقاتی که شنیده می کند از فکر تا به دور دست هایی که تنبک می زند لب های صورتی برف تا سرم درد می کند
سرم درد می کند
اوقاتی که سوزش پیشانی ام از نزدیکی در من گونه ی مهاجرت صدای تندر به دور دست تا سرم درد می کند
سرم درد می کند

سیگار روی میزه
آفتاب تو آسمون
تو توی یه دنیای دیگه
من توی خونمون

تمام می شوم
دارم
برای تو
تمام
دارم
می شوم

خج خج قیج قیج
صدای پستان هاش
توی تنم عقربی خودش را نیش
تویم را