.comment-link {margin-left:.6em;}


Wilderness of pain

می ترسم
کمی هم بی خیالم
هدهدی از شب پیش
صدای پای کوژ پشت را
در چکچک نوکش
به وهم می لغزاند
و این صدا ها در گوش من
موریانه ای در تختم

راستی ...
چه کنم؟
با هدهد بخوابم
یا به برج، ناقوس گوژپشت را بشنفم؟
لیوانی مشروب شاید
اکنون
بهتر باشد

---------------------------------------------------------------------

سپیدار
به رقص غمباره ی باد
برگ برگ می افتاد

یادش به خیر:
"خوشا خشخش برگ های خشک"

گو
برهنه در آغوش باد می خسبی
یا به بستر برف سینه بند گشوده می لرزی

دیدار زنجره ها چه گفت با تو
کین گونه مرگش را به رقص می آیی؟
یادت نیست ...

--------------------------------------------------------------------

شعر، همواره به مستی

احسان رفت قدم بزنه
میگف
تابستون چه فصل گهیه
آدم حتی نمیتونه کاپشن بپوشه
{ چون می خواست واکمن رو بذاره تو جیبش
حالش بد بود
حال منم هست

دود عود گوش می کنم
می نویسم
می نوشم
گرم میشم
خوبه
آه!
آره خوبه

تو خوبی؟

0 Comments:

Post a Comment

<< Home