به رویتان هم نیاورید که بامداد مرده
خدا را چه دیده اید
شاید یادش رفت یک شعر تازه گفت
به نقل از علی چلچله
---------------------------------------------------------------------------
دستام رو که دراز کردم - چشمام بسته بود- بوش روی دستام آواز می خوند. من نشنیدم(چون چشمام بسته بود). برام تعریف کردن. وقتی داشتم تخم مرغ ها رو بعد از بیست و یک روز میشکوندم صدای چرخ چروخ استخون جوجه ها یک الگوریتمی رو با ++C ایمپلیمنت کرد که اگه یه متن (فارسی Unicode) رو بهش میدادی ازش این جمله ها رو در میاوورد : "وقتی چونش از خنده اومده جلو نهار کوفتت بشه. تو دیگه یک ناشناسی."
|
00:21
|
| |
|
0 Comments:
Post a Comment
<< Home