گذشت
زیبایی های زود گذر تو
پیری کنون
آوایت به زوزه ی گرگی به گاه مرگ
یاد هایت
به وسعت آسمان
به پوچی لکه ی ابری کوچک به تابستان داغ
قلب من
تو را در گورستان دور ترین
به زیر سایه ی بیدی
کنار باریکه آبی
زلال
به تنهایی هماره ات می سپارم
تا دیگر کس نگویدم:
"او نیست؟"
|
02:07
|
| |
|
1 Comments:
چه زيبا بود
By Anonymous, at 8/07/2005 12:42 PM
Post a Comment
<< Home