آمدم مقابلش نشستم صدای شیر آب که نیمه باز است و مدادم هنوز گوشه ی جیبم به چوب رختی
و دمل ها بیرون می پرند مثل تخم های نرم و ریز مارمولک ها که من تنها شکسته شان را دیده ام و می خارند، دانه دانه می ترکند و چرک می کنند
آواز مرغ چاقی می آید از آنجا که نمی توانم ببینم در قفسش برای عابران بر سر در دکان عتیقه فروش آویزان غمگین است
من مقابلش نشستم و دکمه ها را به حروف فشار دادم و کلمات برایم رقصیدند تا کمی آرام گیرم
|
00:31
|
| |
|

4 Comments:
kash mishod aaram gereft..
By
Anonymous, at 12/17/2005 11:17 AM
کافیه چشمهاتو ببندی
sorrowgalaxy
By
Maryam, at 12/17/2005 3:27 PM
تو هم کدوم طور
گوشت نمی خوری یا مثل من تنهایی
sorrowgalay
By
Maryam, at 12/17/2005 4:19 PM
:))
By
شهرام شهیدی, at 12/17/2005 7:54 PM
Post a Comment
<< Home