ماست
پا بر جاست
من یکان خیابانم
پشت گردنت را لمس نکردم
و به بالا پایین رفتن شکمت
ساعتی چشم هایم را مالیدم
و لبانت را می دیدم
که تکان نمی خورد
و من خشک
و من دیگر
من دیگر
باید گر بگیرم و هی هر چه که شد را natural در فرو کنم خودم
من باید
بیا پیشم
چاره نیست
|
20:44
|
| |
|
0 Comments:
Post a Comment
<< Home