.comment-link {margin-left:.6em;}

سیگاری بودیم
کبریتی هم شدیم
در دالانی که باد خاموش
می کرد و سکوت گوش
می داد
فندکی نبود
اگر بود چراغی را تا با نان و پنیر و هندوانه
شیرین و شور
خواب ماهور را می دیدیم
و می خندیدیم

تو می گفتی: "ما را تا کجا بردند
تا کجا را ما بردند
تا ما را کجا بردند"
و می رفتی که می گفت کاسه ی چشمم:
"کجا؟
تا ما را بردند"
الآنه بر می گردیم

3 Comments:

Post a Comment

<< Home