.comment-link {margin-left:.6em;}


دختر عموم بعد چند سال اومد ایران یه خاطره از من تعریف کرد که خودم هم نشنیده بودم.
3 4 ساله که بودم یک بار ماشین عموم رو شناختم که اومده بود و گفته بودم ماسین ِ عموجون! ماسین عموجون! با تعجب ازم پرسید از کجا فهمیدی؟ منم به طرف ماشین اشاره کردم و گفتم دسکش عموجون.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home