.comment-link {margin-left:.6em;}

دوشنبه، 4 مهر 1384


من پرم از زرد
من دو چشمم را نمی بندم به باغ هرزه رو های کنار جاده ی پر ریگ "این تا بعد"
تو پری از شاپرک های قشنگ و سست
دست خیس لحظه های مانده تا آخر
روی بال شاپرک ها طرح می پاشند
بال بر ماسیده می افتند در حوض "سلام آخر تو"
در تف بدرود پر اندیشه ای از من
(لعنت و نفرین بر آن انگار)

ما جدا از هم به گرداب خیال خویش
از بن آوار می خواندیم روی رو نوشتی که هم آن لحظه
پشه ها بر روی خشکین پوست من
نرم و تر تازه نگارین خط تو
با نیش می کندند
ما دو تا خاکستری طوسی

0 Comments:

Post a Comment

<< Home