.comment-link {margin-left:.6em;}


باز فروغ
تمام جمجمه ام را خالی
تمام صفحه ام را خطخطی
مطمئن
هزیان می گویم

به خیال رسیدن، از میان شمشاد ها
به هوای آن که ببینمت دوباره
شاید
اما
نه

دیگر خیابان ها
نگاه مرا در خود نمی خواهند
و ثانیه ها
برای من فالش می خوانند

قورباغه ها را دیگر نخواهم دید
قورباغه ها را دیگر
نخواهم شنید
نخواهم دید

من اینجا تنهای تنهایم
من اینجا می خوانم
من اینجا بی هرکس می مانم
من اینجا تنهایم


هزیان می گویم
حباب های فکر در کف بی ارزش
می ترکانم

من می مانم
اما نمی خواهم
یک نفر مرا هم بغل کند لطفن

0 Comments:

Post a Comment

<< Home