.comment-link {margin-left:.6em;}


دستپاچه
آفتاب ظهر از پنجره آمد بیدارم کرد:
"خواب دیدی
بیدار شو"
و یک لیوان آب داد خوردم
بلند شدم و لباس پوشیدم
همانجا ماند تا رفتم

عصر هرچه فکر کردم خوابم یادم نیامد
و به یاد آفتاب لبخند زدم

1 Comments:

Post a Comment

<< Home