به تیغ تیزلب بد گمانی و شک
قطره قطره می نشینم بر خون
سرخ و براق و گرم
کاردش را از من به سنگ می سایید
تا جریان تپنده و غلیظ
از گردن من رگ گیرد
و من نه اسماعیلم
و من نه بزم
من خون نمی خواهم ازان شما
|
17:36
|
| |
|
.comment-link {margin-left:.6em;}
به تیغ تیزلب بد گمانی و شک
قطره قطره می نشینم بر خون
سرخ و براق و گرم
کاردش را از من به سنگ می سایید
تا جریان تپنده و غلیظ
از گردن من رگ گیرد
و من نه اسماعیلم
و من نه بزم
من خون نمی خواهم ازان شما
|
17:36
|
| |
|
0 Comments:
Post a Comment
<< Home