.comment-link {margin-left:.6em;}

روی قایق بودیم. تیر خورد. من درد. عباس، مرد. داشتند نزدیک می شدند. پام. درد از پام می آمد بالا. با دست گرفتمش. استخوان. به گوشت آویزان خرد شده بود. وگرنه اسیر می شدم. چاقویم تیز بود. بریدن گوشت راحت درد داشت. گذاشتمش. با یک پا می شد. شنا. فرار کردم. وگرنه گیر کثافت ها. نیفتادم.

* برداشت آراد از خاطره ای از کسی که نمی دانمش (از احمد[+] بپرسید کی) و اسم را هم از خودم ساختم.

2 Comments:

  • همیشه برای فرار از خطر با جون و دل می جنگیم

    sorrowgalaxy.blogspot.com

    By Blogger Maryam, at 11/26/2005 10:09 AM  

  • آقا اجازه من موشک سواد کتاب دوچرخه مادر آقا مادر آقا آقا آقا مادر گریه بیرون گریه خانه مرده پدر مرده گلوله خورده دیده بوده حالا برادر برادر برادر برادر برادر برادر برادر محسن...

    By Blogger 4040e, at 11/26/2005 2:23 PM  

Post a Comment

<< Home