.comment-link {margin-left:.6em;}


سیاهی سیاهی
باز می گویم
معده ام احتیاج شیر
زردی زردی
باز
آژانم دارد سیگار می کشد
مگسم روی پیشانی اش نشسته
آرام تر بگو
پوست وزغم دارد خشک می شود
گریه ام هم نمی گوید چرا الآنم
تیله ای
زیر آفتاب عصر می درخشید
که من قل خوردم
قل خوردم
قل خوردم
قل خوردم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home