.comment-link {margin-left:.6em;}

چهار شنبه، 27 مهر 1384


سیاهی سیاهی
باز می گویم
معده ام احتیاج شیر
زردی زردی
باز
آژانم دارد سیگار می کشد
مگسم روی پیشانی اش نشسته
آرام تر بگو
پوست وزغم دارد خشک می شود
گریه ام هم نمی گوید چرا الآنم
تیله ای
زیر آفتاب عصر می درخشید
که من قل خوردم
قل خوردم
قل خوردم
قل خوردم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home