.comment-link {margin-left:.6em;}


من هیج مشکلی ندارم
شب که نمی خوابم
فرشته ها
(نه حوری های اناری
آنها
که مثل موسقی اند)
پاره می شوند توی بارانی که می بارید
آن سال
توی مدرسه
و سپیدی مونیتور
مث این است که
آی
اوخ
آتش دارم میسوزدم
آب
(می نویسم)
من مشکلی ندارم
آنگاه فکرم پوستم را
مربای پوست پرتقال نبود که من خوردم
من هیچ مشکلی ندارم
اینجا بهترین دانشگاست
من بهترین استادم
شما با دفاتر نوتان
بهترین دانشجویان
(این را استاد ادبیات گفت
که دستور می گفت)
من هیچ مشکلی ندارم
هیچ مشکلی
چشمهایم هم
نمیدانند چه کنند اینها
دلم می خواهد تو را گریه کنم
و دود بدهم بیرون
من هیچ مشکلی
هیچ مشکلی
ندارم
من هیچ
دارم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home