.comment-link {margin-left:.6em;}


چراغ هارد
با چشمان پر خونش
مثل عقب ماده ها
چشمک که می زند
در شب
دلم برای پر تو
که از دمت افتاده بود
و من آن را در لانه ام
لای شاخه ها مخفی کرده بودم
لک می زند
خیال نکن گمش کردم
هست هنوز
اما
می ترسم
اش

0 Comments:

Post a Comment

<< Home