.comment-link {margin-left:.6em;}


از تقاطع بوی تن آدم ها
که پنجره را باز می شوم
و بوی سرد سحابی پر خاکی
در سینوسم باد می کند
و درد در سرم می ترکد

تو پایین ایستاده ای
لخت
و من به سوی تو پرواز می کنم
و هنگامه ی غوطه
از طبقه 99 تا 11
لباس هایم را می کنم

و روی زمین
شتک میزنم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home