.comment-link {margin-left:.6em;}


و بازار خود فروش ها پر رونق و همه خواه
سیاهی نخستین را دهن کجی می کنند به خم های بکر دست به دست رفته
به بکارت بی پرده ی خویش
و لبخندی هبه ی رهگذران هزار رنگ
و بوی خوش تن، برهنه نفس گشای تنگای همه گیر قدیم
بازار تن فروش ها ی من مخروبه ای خشت خشت

های
بازار من!
به کجای تو در توی جهان خسبیدی آرام
با لبان صورتی بوس مانند
تا من این گونه خفقانم در شب تیره گریه کند

0 Comments:

Post a Comment

<< Home