.comment-link {margin-left:.6em;}


در تو نبود که پایم ماند
هماره این را با خود گفته ام
و از آن که به شیرینی لبانت
دهانی شیرین نکردم
و اکنون که ذهن
باد میوزد و سر به دیوار میزند

نمی دانم چرا باد که میزند
و سپیدار که تکان می خورد
کلاغ ها که جیغ میکشند
حالم بد می شود
از استفراغ اشتیاق
خوشحال می شوم

پرنده ی درونت
از سرما
کوچ کرد
من
گرمم
داغم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home