.comment-link {margin-left:.6em;}


زیبایی ات را متر کردم
دو وجب کم داشت
نمی شد باهایش چیزی دوخت

1 Comments:

  • دیدی چطور شد
    وقتی نزدیک ترین دوستت
    در روز روشن
    بهت خیانت می کند
    دیگر چه امیدی به زندگی داری؟

    همین را می گویم
    آری
    همین
    که می خوانیش
    همین ها
    که قبلا خواندیشان
    رفتند
    (شاید
    از حسادت بود)
    به او گفتند ...
    چه بگویم
    چه ها که نگفتند
    آخر
    خجالت هم خوب چیزیه
    من این همه مدت
    غذا می چپاندم
    توی دهن مار
    که در آستینم بود

    آدم باید به که اعتماد کنند دیگر
    اینها که از خودم بود
    این جوری
    از بقیه چه انتظاری میشود داشت؟

    نفس کین است
    پس دیگر چه داری چشم
    ز دست
    دوستان دور
    یا نزدیک

    هان؟

    سلام

    By Blogger Armin, at 8/19/2005 2:13 AM  

Post a Comment

<< Home