.comment-link {margin-left:.6em;}

خورده ام و

بواسیر صبح از تق تق کارگران همسایه
تا توق توق دنده های من
قدم راست می کند و تخم هایم لگدش را
درد می کند بد جور

کلبه استاده و باد نمک خوران با بینی من
چون خیکی مستی با لای پای باکره ای نو بالغ
و برای خودش نامجو گذاشته قایق من تاب می خورد در دور دست .. اَم
درد می کند بد جور

خواب آلوده در دل من موج می زند نم ِ تختم از لای چوب های نمکسود
سیاهی شب شکم قلمبه کرده ریش و پشم به باد سپرده
به فکر گاییدن دریاست که جیق های بیچاره می کشد و گوشم
درد می کند بد جور

"... خورده ام و درد می کند بد جور" قسمتی است از آهنگ آلت از محسن نامجو

5 Comments:

Post a Comment

<< Home