توی خواب بودم که خدا برایم پرتقال پوست کنده آورد و برایم کمی صحبت کرد. من را آرمین خطاب می کرد می دانست دوست دارم شان و فکر می کرد دارد روی من تاثیر می گذارد. تاثیر می گذارد. تاثیر می گذارد. خواهش می کنم.
|
00:28
|
| |
|
.comment-link {margin-left:.6em;}
توی خواب بودم که خدا برایم پرتقال پوست کنده آورد و برایم کمی صحبت کرد. من را آرمین خطاب می کرد می دانست دوست دارم شان و فکر می کرد دارد روی من تاثیر می گذارد. تاثیر می گذارد. تاثیر می گذارد. خواهش می کنم.
|
00:28
|
| |
|
0 Comments:
Post a Comment
<< Home