.comment-link {margin-left:.6em;}

گاهی در شطرنج آدم آرزو می کند: کاش این سربازم را می شد بردارم بیندازم بیرون

قشقرق در غبار
خاکستر چسبنده
کار ما زار است رفیق
ما خدایان خودیم و بالا تر از
و چه بی خواب می گردیم
برای ما
حتا یک
حتا هیچ از آن پستان هایی که می خواستیم پیدا نمی شود
برای ما
پستا نهای پر شیر مامان مان
اولیش
آخریش
بود

2 Comments:

  • migama bia berim barat ie dane az an pestaanha bekharaam balkamam ke asoode shi pesaram

    By Anonymous Anonymous, at 11/19/2006 11:30 AM  

  • اين شعرت روي همه نوشته هايت است
    احساس و انديشه

    By Anonymous Anonymous, at 11/20/2006 10:25 AM  

Post a Comment

<< Home