شوهر یک شهرآشوبم
شاخه گلی شکسته در گلدان داشتم
که دیگر ندارم
و یک جعبه شکلات گاز زده
که آب شد انداختم دور
هیچ وقت بچه دار نشوید
اسیر کلمه ها خواهید شد:
من نمی خوابم با او با آنکه
زنم اما
هی می زاید
هی
هی هی
و همه شان عر می زنند چند تا چند تا با هم
هی
آخر
خودم را به دیوانگی می زنم
یا دیوانه خواهم شد
|
00:56
|
| |
|
5 Comments:
َآرمین جان، بدبینی رو کنار بگذار
ما همگی منتظر بچه آرمین هستیم
پس دست به کار شو
By Anonymous, at 11/02/2006 7:40 AM
وقتی زنه حواسش نیست
تو حواستو جمع کن
مریم
By Anonymous, at 11/02/2006 12:12 PM
be har hal divanegi miad soraghet...farar kon
By Anonymous, at 11/02/2006 12:17 PM
fekre khubie
By Anonymous, at 11/02/2006 12:27 PM
لولیان شوخ شیرین کار شهر آشوب باید بروند خانه های عفاف
By Anonymous, at 11/05/2006 10:22 AM
Post a Comment
<< Home