.comment-link {margin-left:.6em;}

باز هم برای
برای من
من
م
ن
باز می گویم برای
و برای تو
و برای
شما
همه تان
برای من خیلی زود بود که اجاق هایم
دیگ هاشان
چنین جوشان
روی دست های چرم شده ام
سر بروند

من برای
آرامشی
که در جایی
خوابیده نخوابیده
بو می کشم
و با چنگال هایم
می کنم زیر یک درخت سپیدار را
...
باد
باد یادم هست
باد و صدای قورباغه ها
و پنجره ی باز
و خش خش برگ هایی که توی تختم می ریخت
و داستان های سکسی
که شهوت را با سرنگ با فضا می برد

من دلم تنگ بوده
از اول
از همان زمان که سنجاقک
از پشت برگ بلوری
توی آفتاب نرم فروردین
بالهایش را مقابل من
پرید
و رفت

جای سنجاقکی
روی من
خالی است

2 Comments:

Post a Comment

<< Home