خواستی نخواستی
بستی دست سلامت را
به پشت من
سیلی زدی تو گوش من
خوابیدی با من
چه چیز تورا چنان می رنجاند که رهایم کنی خیال
چه چیز از من متنفرت می کند دوست قدیمی
بگو تا همان کنم
آس آستین من
مار شده
|
21:05
|
| |
|

خواستی نخواستی
بستی دست سلامت را
به پشت من
سیلی زدی تو گوش من
خوابیدی با من
چه چیز تورا چنان می رنجاند که رهایم کنی خیال
چه چیز از من متنفرت می کند دوست قدیمی
بگو تا همان کنم
آس آستین من
مار شده
|
21:05
|
| |
|
3 Comments:
migooyand jaye nishash bad misoozand a tah ra .....
By
Anonymous, at 8/22/2006 12:20 AM
انگار که حال و هوای سفر بهت سا خته
چون بقدری پست هات زیباست
ماندم چه بنویسم
مخصو صا "تنم را به زندگی می فروشم"
دست مریزاد
همه عالی است
بدون تعارف
By
Anonymous, at 8/23/2006 10:23 AM
این غرور لعنتی اگر نبود
ورق بر می گشت
خیلی وقت پیش هم بر می گشت
مریم
By
Anonymous, at 8/23/2006 1:17 PM
Post a Comment
<< Home