.comment-link {margin-left:.6em;}

بادت می کنم
بادم میکنی
ابر ها در آسمان
یواش یواش
قدم می زنند

13 Comments:

  • و ما هم ان لابه لا ها
    دزدکی گاهی
    گونه هم رو می بوسیم

    By Blogger Maryam, at 8/09/2006 11:23 AM  

  • سلام . خیلی وقته که نوشته هات رو می خونم. اولش ترسیدم. بعد به نظرمیه خورده یه خورده شبیه شد به زیبایی. . با ضمیرهات یه خورده گیج میشم .میدونم که این که مخاطب رو گیج کنی تا بلکه بیشتر دقت کنه به روی شعر خوشت میاد . آرشیوت رو هم گاه به گاه میخونم. جالب اینجاست نقطه ی صفر هم کلاغ هم ارمائیل از جدایی شروع میشه .البته/ اگه اشتباه نکنم/ روز تولد 21 بهمن کسی که تو قبلا دوست داشتی با روز تولد کسی بود که من دوست داشتم. به ارماییل سر بزنی خوشحال میشم تا بعد . .

    By Anonymous Anonymous, at 8/09/2006 7:42 PM  

  • vaghti beterkad che sedaee khahad dad hameye hayajanash dar in ast ...

    By Anonymous Anonymous, at 8/10/2006 10:11 PM  

  • دروغ ادمها رو باد می کنه
    تشریفات بادتر می کنه
    بدجنسی بادکنکهارو رنگ می کنه
    و من از حیرت باد می کنم
    اینهمه عجیبی رو تو از کجا اوردی؟

    By Anonymous Anonymous, at 8/11/2006 1:42 AM  

  • این همه مینیمال ننویس!:) یه کم به جای این کارا فیلم دانلود کن!

    By Anonymous Anonymous, at 8/11/2006 11:10 AM  

  • از وقتی که تو رفتی
    حتی دیگر حرکت یواش یواش ابرها نیز
    از قدم زدن من در کوچه های بن بست خاطراتم تند تر شده است

    By Anonymous Anonymous, at 8/12/2006 2:45 AM  

  • از وقتی که تو رفتی
    حتی دیگر حرکت یواش یواش ابرها نیز
    از قدم زدن من در کوچه های بن بست خاطراتم تند تر شده است
    ...............
    ...........
    ..............یادم رفت توی قبلی نام و نشون بگذارم برات

    By Anonymous Anonymous, at 8/12/2006 2:46 AM  

  • سلام آرمين.اميدوارم خوب باشي .نگاه سورئاليستي به اطراف ات عاليه .شايد ارتباط منطقي اي بين اجزائ شعر وجود نداشته باشه اما با وارونه كردن و جابجايي كلمات و معناهاي غير مترادف آن ها چيزي مي شود كه آن فضاي سور ئاليستي را توجيه مي كند. در اين شعرت هم فضاي اروتيكي اي كه در بيشتر شعر هايت وجود ارد حاكم است .اما رفتار واژه ها در اين شعر رفتاري سورئاليستي نيست .به تعبيري ديگر آن تكانه اي كه در يك اثر سورئاليستي بايد منتظرش بود را وارد نكرده . ///// كافه باران با اولين شعر و اولين مطلب به روز شد . منتظرم تا به هم چاي بخوريم و گپ بزنيم .پس منتظرم.تا بعد ارمين تا بعد

    By Anonymous Anonymous, at 8/12/2006 1:00 PM  

  • سلام دوست خوبم! متاسفانه مغز فندقی من مخاطب قدرت درک همه کلمات رو نداشت به خاطر همینم هم گله مندم!

    بادم میکنی
    (پدر یعنی توده ی متراکمی از ماده صبح روز سه شنبه به آب انداخته شد . من کارون بودم و پدرم به من سپرده شد.)



    تا از روی تخت بیمارستان آقای دکتر بلند شد رفت دنبال کارو کاسبی!من قصد آقای دکتر را نداشتم که پنبه بخرم برای زخم های یک مرد نصفه نیمه !.همیشه به این همه حجم قبطه می خوردم
    سیفون با سه شنبه آپ شد!

    By Anonymous Anonymous, at 8/12/2006 2:52 PM  

  • : )

    By Blogger 4040e, at 8/12/2006 4:10 PM  

  • : )

    By Blogger 4040e, at 8/12/2006 4:10 PM  

  • خدای من...
    نکنه تو ارمینی هستی که تو ساری زند گی می کنی؟
    میدونم خوشت نمیاد بری کا منت بذاری
    من هیچ وقت منتظرت نیستم
    همین جا برام بویس
    از ساری هستی؟

    By Anonymous Anonymous, at 8/12/2006 9:57 PM  

  • سلام .چند وقتی هست که به حال باد غبطه میخورم .که میرود بی آنکه افسوس آنهایی که ماندند را بخورد.

    By Anonymous Anonymous, at 8/13/2006 1:11 PM  

Post a Comment

<< Home