.comment-link {margin-left:.6em;}


میترسم از مرگ
پرپر زدن مرغ را دیدم که گلویش بریده بود
بریده بودم وَ من از ترس
شاید دوست دارم در گه فرو روم غرق شوم حل گردم
دوست داریم
ما
دوست داریم

بیهوده
می گفتم
اما مودبانه بگویم
ما زندگی نمی کنیم
به زندگی می دهیم همه مان
و مانند یک slave دوست داریم هر چه آزارمان دهد master
بدون او هیچیم

ما هیچیم

2 Comments:

Post a Comment

<< Home