.comment-link {margin-left:.6em;}


اسب سفید من
مهربان و رام است
اسب سفید من
چون کودکی آرام است

ای دریغ از
هرچه دادم
برای دوست
اسب خوبم
اسب خوبم
رفیقم اوست

یال سفید اسبم
روشنایی راه است
چشم سیاه اسبم
چون حفره های ماه است

ای دریغ از
هرچه دادم
برای دوست
اسب خوبم
اسب خوبم
رفیقم اوست

هر جا که خسته هستم
یا غرق حسرتم
پابند مهربانیش
حتی در غربتم

ای دریغ از
هرچه دادم
برای دوست
اسب خوبم
اسب خوبم
رفیقم اوست

آنکس که دست من را
در دستش می فشرد
من را به دست غم داد
به فراموشی سپرد

ای دریغ از
هرچه دادم
برای دوست
اسب خوبم
اسب خوبم
رفیقم اوست

اسب سفید من / فرخزاد
نمیدونم چرا هیشکی اینا رو کشف نکرده. تو اون زمونه حروم رفتن

0 Comments:

Post a Comment

<< Home