.comment-link {margin-left:.6em;}


حوصله ی آفتاب سوختگی را ندارم
گل گفت
ترجیح می دهم بپلاسم
باد زد
انداختش
شپشک خندید
مورچه به زور
در آمد از زیرش
با رفقایش
گلبرگش را برد
درخت تکان داد خودش را
سار ها
با کنجشکک ها
از درخت پریدند
افتاب تیر باران شد

0 Comments:

Post a Comment

<< Home