.comment-link {margin-left:.6em;}

به هیچ وجه نگران نباشید. همیشه هر جایی یک چیزی پیدا می شود یا یک کسی که حال آدم بد بشود. و مهم نیست حالتان خوب باشد یا بد چون می شود.
مثلن یک دختر سفید رو با مو ها و ابرو های قهوه ای و لب های صورتی و عینک. و عین همیشه این نکته روی همه جایتان سنگینی می کند که به رنگ چشم هایش دقت نکرده اید. شاید چون زیبا بودند شاید چون روتان نشده شاید چون عینکش دیواری شیشه ای بود که میان چشمهاتان را قطع می کرد و فاصله ای مهیب که اشک آدم را در می آورد میان خودتان با خودتان می ساخت.
"ببخشید خانم! اسمتان چی بود؟ آه، خوشبختم. بی ادبی نباشد، می توانم به لبهاتان دست بزنم. ببخشید ها. (اگر شد شاید هم بعدش بگویید که می شود یه کوچولو بوسشان بکنم؟ و اگر شد شاید هم بعدش بخاطر اینکه آن کوچولو هفت ثانیه طول کشید از او معذرت خواستید.)"
این طورهاست دیگر. همه اش همین طوریست.

1 Comments:

Post a Comment

<< Home