.comment-link {margin-left:.6em;}


سمت برگ افتاد را پائیدم
کندوی زنبور ها
ویز ویز ویز که دور توی سرم
نفرین می کنم تمام همه را
و سرم گیج می خورد اطراف
غموده اعصاب بالای درختم

بی دلیل قار هایم لعنت با چکه چکه بر
و مغزم را گاو میشی با چشمانی چون تو پر
آفتابی آبی را تخم شیار شخم زمینم در لانه خواهم مرد

0 Comments:

Post a Comment

<< Home