برای خودم می خواهم بگویم
سوسک قهوا ای رنگی
به اندازه ی کف دست رستم
روی تنم راه می رود.
دستانم را بسته اند پشتم
چشمانم را
و دهانم را
مثل یک سیها چاله باز کرده اند
و برهنه ام
و حس حرکت پاهایش را
روی تنم می بینم
و جیر جیر بال زدنش را
وقتی از پای راستم
می پرد روی گونه ی چپم
گیج
مات
هیچم
|
17:17
|
| |
|

2 Comments:
:))
By
Armin, at 9/17/2005 5:27 PM
یاد گرگها افتادم وقتی میخوان صورت آدمو بخورن .
By
Anonymous, at 9/17/2005 8:51 PM
Post a Comment
<< Home