.comment-link {margin-left:.6em;}


زیر صدای آب
که از لوله
در باغچه های پارک
بیرون میپرد
داشتم غرق می شدم

دستم را به پای لخت دختری گرفتم
که با دوست پسر اسگلش
روی صندلی پارک
منتظر برخورد نشسته بود

از ذوق آه کشید
از آهش سست شدم
و از سستی رها

شناور ماندم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home